قاصدک بی‌خبر

قاصدک بی‌خبر

تقدیر من تعریف باده، بی‌سرزمین
قاصدک بی‌خبر

قاصدک بی‌خبر

تقدیر من تعریف باده، بی‌سرزمین

صدات میاد...

بسم الله

حسرت ماند به این دل ما ، دم دمای بهار بشود ، بغض چنبره نزند وسط گلو ی ما هی تقی به توقی که خورد .