قاصدک بی‌خبر

قاصدک بی‌خبر

تقدیر من تعریف باده، بی‌سرزمین
قاصدک بی‌خبر

قاصدک بی‌خبر

تقدیر من تعریف باده، بی‌سرزمین

مرا به چنگ تیرگی رها مکن...رها مکن...

بسم الله

رسیدیم به جای بد. داستان که از ابتدا پیش بینی اش می کردیم و خدا خدا میکردیم نرسد این روز ... . چند روز سخت دیگر در میان است؟ چند بن بست دیگر در مسیر است و چند دره دیگر سر راه ؟ در میان غم مردم گم می شوم .در میان استیصالشان وقتی نمی دانند چکار لاید بکنند با این حجم از سختی تحمیل شده . حتی گاهی آرزو می کنم کاشکی راه اعتراض را بلد بودند . کاش اینقدر احساس دخیل در تصمیم ها نبود. 

حالمان خوش نیست...