قاصدک بی‌خبر

قاصدک بی‌خبر

تقدیر من تعریف باده، بی‌سرزمین
قاصدک بی‌خبر

قاصدک بی‌خبر

تقدیر من تعریف باده، بی‌سرزمین

تیتر یک فحش بد است که به دلیل رد شدن خانواده نمیشود گفت

بسم الله

مساله این است که معتادها چطوری میتوانند ترک کنند؟

کسی که بر میگردد به چندین سال گذشته و نگاه می کند یک بخشی بزرگی از سالهای زندگیش با اعتیادش گذشته، کسی که با این اعتیاد زندگی کرده، کسی که مثلنی شراب شده یک بخش جدا نشدنی از زندگی اش و با هر پیاله به خودش لعنت می فرستد چه؟

آدم ها اصلا می شود که ترک کنند چیزی که سالهاست با آن زندگی کرده اند؟

حال دم سال تحویل من هم حال یک معتاد است به صفات بد. به اخلاق های بد. حالا من در آستانه ی بیست سالگی ، چطور می توانم ترک کنم؟ واقعا توقع زیادی نیست از ادمیزاد ترک کردن ؟ از معتاد جماعت ترک کردن؟

یک احساس ناتوانی دارم...عجز حتی...احساس میکنم امسال هم نمیتوانم...مثل همین سالی که گذشت و نتوانستم...لعنت که 20 امین بهار هم دارد می آید. بهاری که فصل تولد من است..

لعننننت...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد