قاصدک بی‌خبر

قاصدک بی‌خبر

تقدیر من تعریف باده، بی‌سرزمین
قاصدک بی‌خبر

قاصدک بی‌خبر

تقدیر من تعریف باده، بی‌سرزمین

از این عادت با تو بودن ، هنوز ببین لحظه لحظه ام کنارت خوشه

بسم الله

بین تمام بچه هایی که دهه 70 به دنیا آمده اند، یک چیزی مشترک است. آنهم اسم احسان خواجه امیریست! یعنی بالاخره طرف موسیقی گوش دادن را هم که حرام بداند(!) بالاخره یک جایی ، بعد یک سریالی آهنگش را شنیده و اعتراف کرده که خیلی قشنگه! حالا بین این تمام بچه ها، یکسری بچه ها هستند که تنهایی زیاد چشیده اند. یک سری بچه ها هستند که شب تا صبح بیدار نشسته اند و فکر کرده اند و کتاب خوانده اند و فیلم دیده اند. این بچه ها بزرگ و بزرگ تر شده اند. به احساسشان مجال داده اند...احساسشان را به رسمیت شناخته اند و خیلی وقتها خلاف جهت رودخانه ی " قانون جنگل" حرکت کرده اند.

بچه های دهه 70 ، اسم احسان خواجه امیری صرفا برایشان یک اسم خواننده پاپ نیست. احسان خواجه امیری یک دنیاست که درش تمام خاطراتشان ، تمام شب بیداری هایشان ، تمام گریه هایشان خلاصه شده. با تک تک آهنگهایش زندگی کرده اند و تک تک آهنگهایش را حفظند.

از اینکه هنوز هم می توانند از ته دل بخوانند " هرچی آرزوی خوبه ماله تو ..." و می توانند چپو راست شوند و " عاشقتم هرچی باشی " زمزمه کنند و می توانند با تمام قوا دستانشان را بالا بیاورند و فریاد بزنند " اگه این زندگی باشه، اگه این سهمم از دنیاس...من از مردن هراسم نیست!" ... از اینکه هنوز هم بین اینهمه تولید انبوه خواننده، هنوز هم در موسیقی پاپ پرچم احسانی بالاست که من مطئنم شونصد و ده بار التماس کرده اند که برود آن ور و نرفته ...

خیلی فکر کرده ام که چرا. خب روزبه بمانی و افشین یداللهی برای خیلی ها غیر از احسان خواجه امیری ترانه می گویند،  نامداری و افکاری هم برای خیلی ها آهنگ می سازند...اما چرا احسان خواجه امیری برای من یک چیز دیگر است؟ چرا تک تک آهنگهایش یک جای خاص در قلبم دارند؟ اصلا خدایی وقتی ترانه هایش را با پدرش مقایسه می کنم، می بینم چقدر حرف دارد در ترانه هایش! چقدر از پدرش جلوتر است!! دلیلش هم فکر می کنم همین ترانه هاست...و احساسی که در ترانه هاست. یک موج احساس...می فهمد ترانه ها را و خیلی با احساس می خواند...

"لحظه" ی احسان هنوز برایم یک چیز دیگر است...جمعه که داشت می خواند، من تمام احساسم ریخته بودم در صدایش. و سعی می کردم غرق شوم...غرق تمام زیبایی ها شوم...غرق زندگی شوم...و خودم باشم! با تمام جیغ و داد زندهای همیشگی! و چپو راست شدن های همیشگی!

احسان خواجه امیری می توانست نباشد، یا دست کم صدایش در زندگیه من. از مخاطب احسان خواجه امیری دوست داشتنی بودن، از مخاطب اینهمه احساس بودن، واقعا خوشحالم


نظرات 2 + ارسال نظر
سعید جمعه 24 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 01:53 ق.ظ

8 سال گفتید که احمدی نژاد بی ادبه. واقعاً بعضی از وقتا حرفای بی خود زیاد می زد و خیلی جاها حرفایی می زد که در شان یک رئیس حمهور نبود. آقای روحانی 49/5 درصد مردم ایران را که بهش رای ندادن رو تندرو و خشونت طلب خونده . یعنی رئیس جمهوری که فقط 250 هزار رای بیشتر از نیم آورده نصف مردم رو خشونت طلب می خونه !! بنازم به این همه ادب

؟
یه یخشی از حرفاتون رو کلا نفهمیدم!
ولی کلا هم چون کسایی رو که هنوز هم از رئیس جمهور سابق حمایت می کنن رو نمی تونم درک بکنم ترجیح میدم بحث نکنم چون جدل میشه نه یک مباحثه منطقی
ممنون از اینکه سر زدین یا علی

به رنگ چادرم شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 10:38 ق.ظ http://ze_mim.persianblog.ir

خاهر کوچیکه یه جورایی رفیق احسانه.بس که دوسش داره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد