قاصدک بی‌خبر

قاصدک بی‌خبر

تقدیر من تعریف باده، بی‌سرزمین
قاصدک بی‌خبر

قاصدک بی‌خبر

تقدیر من تعریف باده، بی‌سرزمین

بسم الله .

اصلا همین که اینقد مرام خرج ما میکنی که میگذاری بیاییم داخل خودش تومنی صد با مرامهایی که بقیه فقط افه و دایره دستکش را دارند توفیر دارد ! والا! به همین سوی چراغ ؛ به جان تو نباشد به قد و بالای قربانش بروم خودم قسم ! سراغ ندارم مولایی که عبدش هی گند کاری کند کمپلت ملکش را ؛ او هم هی بگوید عیبی ندارد خنگ ، بیا حالا اینبار هم بپر وسط مهمانی پارتی شهر ما ببینم عرضه آدم شدن داری یا نه.

کوتاه کنم زبانم را می شود اینکه ، همین اول چراغی جلوی لنگ در بگویم ، خراب مرامت شده ام خیلی وقت پیش ، حتی هنوز هم دربست مخلصم. با مسافر بی مسافر. شما آقایی میکنی این مهمانی ات ما را راه می دهی ، من هم ؛ میفهمم ... میفهمم... ولی خب ، من همانم که هستم ، تو آقایی کن این یک ماه ما را موضعی لاقل آدم کن ...

قربانک انی کنت من الچاکرین :*

بسم الله الرحمن الرحیم

سحر اول

ای نخورده مست !

بسم الله

گاهس دستت می لرزه

گاهی دلت می لرزه

گاهی دست و دلت می لرزه

من بغض دادم قده یه دنیا. من حالم بده قده یه دنیا. من بدم قده یه دنیا! دلم خوشه به ماه رمضان ! به نازنین رمضان. همه ی امیدمه رمضان. تتمه امید. همون کور سو عه ته پیت نفت برای روشنی...من دلم می لرزه برای رمضان. باورم نمیشه تا چند ساعت دیگه اولین سحر رمضان امسال رو می بینم! خدایا شکرت ! شکرت که زنده ام . شکرت که اجازه دادی برسم بهش! حالمو خوب کن ! این ماهو عسل تر از همیشه کن ! همین! قربانت . بوس بوس :))

+: قربانک انی کنت من الچاکرین :))