قاصدک بی‌خبر

قاصدک بی‌خبر

تقدیر من تعریف باده، بی‌سرزمین
قاصدک بی‌خبر

قاصدک بی‌خبر

تقدیر من تعریف باده، بی‌سرزمین

بسم الله

من زبان انگلیسی ام خوب نیست و این بد است . من سیاست بلد نیستم و این بد است . من درس خواندن بلد نیستم و این بد است . من حوصله ندارم و این بد است . من خیلی اهل حرف زدن دو نفره نیستم و این بد است . من کار ثابت ندارم و این بد است.

اما من خیلی چیزهای دیگر دارم که آنها خوب است.

خلاصه اش می شود اینکه ؛ هر آدمی یک سری چیزهایی دارد که خوب است ، و یک سری چیزهایی دارد که بد است . کاش یک روزی بیاید که آدمها به خاطر نداشتن چیزهای خوب خجالت نکشند و به دستشان بیاورند ؛ و یک روزی که آدمها بفهمند اگر چند تا خصوصیت خوب دارند ، در ازایش یک عالمه خصوصیت خوب دیگر را ندارند !