قاصدک بی‌خبر

قاصدک بی‌خبر

تقدیر من تعریف باده، بی‌سرزمین
قاصدک بی‌خبر

قاصدک بی‌خبر

تقدیر من تعریف باده، بی‌سرزمین

جز در هوای تو مرا سیر و سفر نیست

بسم الله

بزرگتر می شوی و هر لحظه من به تو وابسته تر . تمام این دوسال را به عشقت نفس کشیده ام و تورا خواسته ام . به روی خودت نیاور من هم نمی آورم ، که این تو بودی که ذوق و شوق مرا زنده نگه داشته ای و روح تازه به تنم بخشیده ای . به روی خودت نیاور اما تو بودی که به من دلیل نفس کشیدن و ادامه دادن دادی . روزهای سخت ، با امید دیدن تو شب شد .

کاش بدانی چه معجزه ای برای روح خسته ام کردی امیرعلی جانم :) خاله جانم :) تخسچه جانم :)