قاصدک بی‌خبر

قاصدک بی‌خبر

تقدیر من تعریف باده، بی‌سرزمین
قاصدک بی‌خبر

قاصدک بی‌خبر

تقدیر من تعریف باده، بی‌سرزمین

که جز ولای تو ام نیست دستاویز ...

بسم الله

سفر کردن همیشه برای من جذاب بوده است . اما هجرت کردن سخت . و خدا می گوید هجرت کن . از میان مامن آدمها هجرت کردن سخت است اما گاهی لازم است . هیچ وقت هیچ چیز شبیه قبلترهاش نمی شود . هیچ وقت هیچ کس شبیه قبلا هاش نمی شود.

این روزها به طرز عجیبی دارم سفر می کنم . از میان دل آدمهای مختلف هجرت میکنم . از دل برخی کامل . از دل برخی نیمه کامل و مشروط !

آدم رفتنی رفتنی است . آدم دور هم دور . داستان آدمی که به دل هر کس وارد میشود ، باید زود یاد بگیرد که از آن رخت ببندد .

اما ، سفر کردن از دلی که دیگر محبتی برای تو درش نمانده ، سفر کردن از دلی که برای تو خوشی ندارد ، سفر کردن از دلی که دیگر تو را نخواهد خواست ... واجب است . واجب فردی ...

هجمه ی نامهربانی ها ، هجمه ی قضاوت ها ، هجمه ی کودکانه ها ...

همه ی این هجمه ها به جانم ریخته . اما باید خواست . میخواهم که خودم انتخاب کنم . میخواهم که خودم بایستم . محکم بایستم . بی وقاحت . بدون بی احترامی . 

میخواهم که خودم تمام کنم و خودم شروع کنم ....

بسم الله